نفسم بند میشود بی تو...
می فشارد دل بیقرارم را...
در این لحظات بی جان... میشکند قلبم بی صدا...
میسوزد جسمم...جانم...همه وجودم...
تو بیا باران باش...بر این جسم گذاخته...
میسوزم بی آنکه شعله ور شود جسمم...
میشکنم...بی آنکه بشکند جسمم...
میمیرم...بی آنکه درون خاک دفنم کنند...